Khialmahboob

روزانه نویسی های یک عشق ادبیات خسته و تنبل

خواسته نشدن

  • ۱۹:۳۷

امشب حال کسی رو دارم که پسش زدن

این حال و هواها خیلی وقته که دیگه نمیاد سراغم 

مگر وقتی که جرقه امید تو دلم روشن میشه

و بعدش مثل شمع تولدی که هنوز صاحبش فوتش نکرده 

خودش خاموش میشه

بعضی ها میگن بهتر شد که نشد

اما من میفهمم وقتی یک امید کوچولو 

یک انگیزه تو وجودت ریشه میدونه

مثل بچه ای که تازه میفهمی همسایه ی قلبت شده

ولی هنوز نیومده میذاره میره

تجربه ی دیگه شو هم داشتم

وقتی مدت ها و ماه ها و سال ها 

یک امیدی یک هدفی داشتی، براش تلاش کردی، همه چیزت خواستی

اما در انتهاش به سراب رسیدی

به پوچی به هیچی به بی انتهای.... 

آدم یک جایی تنها بودن رو میخواد 

  • ۹
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan